معنای من کنت مولاه فهذا علی مولاه در قرآن چیست؟

شناسه نوشته : 19192

1395/06/28

تعداد بازدید : 489

 

عید غدیر

 

معنای من کنت مولاه فهذا علی مولاه در قرآن چیست؟

(۵۴ معنی)   

هر کس بخواهد گوشه ای از معنای این کلام را در حد فهم خود بفهمد باید تمام دین و به ویژه هزارها آیه از قرآن کریم، جوشن کبیر، زیارت جامعه کبیره، دعای سمات، روایات نوریه، مناجات مولای یا مولای و بسیاری از زیارت نامه ها و روایات و سیره معصومان از آدم ابوالبشر تا مهدویت و سپس تا جنت العدن را مطالعه نماید...

 

 

حجت الاسلام عبدالغفار امیدوار

 

عمود خطبه جریان ساز غدیر خم «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» است. این جمله در یک کلمه به «ولایت» حضرت امیر علیه السلام تصریح دارد. ولایت کلمه ای است که معنا و مفهوم آن در یکی دو جمله خلاصه نمی شود بلکه همه زندگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام تا خالدین فیهایِ جنت العدن، قطره ای از گستره ی دریا معنای آن است. به عبارت دیگر هر آنچه از کمال و جمال معصومین؛ از آدم تا خاتم شنیده اید همه و همه جلوه ای از معنای من کنت مولاه فهذا علی مولاه (در حد خودشان، آن هم در حد فهم ما) است و الا معنای ولایت خارج از عقول ما و بلکه اولیاء و انبیای عظام است؛ مگر نه این است که پیامبر اکرم که درود خدا بر او باد فرمود: یا علی! ما عرفک حق معرفتک غیر اللّه و غیری (مناقب ابن شهرآشوب، ج ۳، ص ۲۶۸). گویی همه آنچه که از آدم ابوالبشر تا قیام قیامت و بعد از آن خواهید دید و شنید همه و همه جهت تفسیر و تبیین همین مقام است. با نگاهی به معنای لغوی ولایت می شود بر حقانیت مدعای فوق استدلال نمود.

 

 

  

 

معنای لغوی ولایت: عرب به دو چیز که پشت سر هم بیایند به گونه ای که بین آن دو هیچ چیز فاصله نباشد «ولایت» گوید؛ همچون دو انگشت به هم چسبیده؛ لذا من کنت مولاه فهذا علی مولاه یعنی علی ولی الله است و کسی که همچون رسول خدا «قاب قوسین او ادنی» متصل و فانی در خدای نامحدود شود معنای ولایتش نیز بالطبع نامحدود خواهد بود.

شاهد بر اینکه معنای «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»، «اشهد انّ علیا ولی الله» است دو روایت ذیل است:

آیت الله سید اسماعیل مرعشی در کتاب اهمیت اذان و اقامه و سومین شهادت، دو حدیث را از کتاب «السلافه فی امر الخلافه» که اثر محقق و دانشمند بزرگ اهل سنت شیخ عبدالله مراغی مصری است نقل می کند و از این دو حدیث برمی آید که شهادت سوم از زمان رسول خدا وجود داشته است.
 الف) سلمان فارسی در عصر پیامبر در اذان و اقامه بعد از گواهی به یکتایی خدا و رسالت پیامبر اکرم به ولایت امیرمؤمنان نیز شهادت می داد. یکی از اصحاب به محضر رسول خدا رسید و عرض کرد: ای رسول خدا، امروز موضوعی را شنیدم که قبلا نشنیده بودم. پیامبر فرمود: آن موضوع چیست؟ او عرض کرد: سلمان اذان می گفت. شنیدم او بعد از گواهی به یکتایی خدا و رسالت پیامبر (شهادتین) به ولایت علی گواهی داد (این ماجرا بعد از حجه الوداع پس از ماجرای غدیر رخ داد). پیامبر فرمود: «سمعتم خیراً»: چیز خوبی شنیده اید.
ب) نیز در مورد ابوذر غفاری روایت شده، یکی از اصحاب نزد پیامبر اکرم آمد و عرض کرد: ای رسول خدا! ابوذر در اذان بعد از شهادت به رسالت شما به ولایت علی شهادت می دهد و می گوید: «اشهد انّ علیا ولی الله» پیامبر فرمود: «کذلک او نسیتم قولی فی غدیر خم من کنت مولاه فعلی مولاه فمن ینکث فانما ینکث علی نفسه»: همین گونه است. مگر سخن مرا در غدیر خم فراموش کرده اید که گفتم هر کس من رهبر او هستم پس علی رهبر او است. هر کس پیمان را بشکند قطعا به خودش آسیب رسانده است.

معنای من کنت مولاه فهذا علی مولاه چیست؟

هر کس بخواهد گوشه ای از معنای این کلام را در حد فهم خود بفهمد باید تمام دین و به ویژه هزارها آیه از قرآن کریم، جوشن کبیر، زیارت جامعه کبیره، دعای سمات، روایات نوریه، مناجات مولای یا مولای و بسیاری از ادعیه، زیارت نامه ها و روایات و سیره معصومان از آدم ابوالبشر تا مهدویت و سپس تا جنت العدن را مطالعه نماید.

اکنون با توجه به مقدمات مذکور و با توجه به ولایت در قرآن، روایات، ادعیه و سیره معصومان، با پرده برداری گوشه ای از معانی اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، عرفانی و… به معنای «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» نگاهی می اندازیم. فضائلی که رد آن مساوی با کفر است؛ قال رسول الله: «علی خیر البشر، مَن شک فیه فقد کفر» علی بهترین انسان است هر که در بهتر بودن علی شک کند تأکیدا کافر است.

 

 

  

 

با توجه به آیات قرآن من کنت مولاه فهذا علی مولاه یعنی:

– خلیفه الله است؛ انی جاعل فی الارض خلیفه (بقره ۳۰)

– تمام اسماء الله بالفعل نزد مولاست؛ و علم آدم الاسماء کلها (بقره ۳۰)

– تمام علم الکتاب بالفعل نزد مولاست؛ وَ یَقُولُ الَّذینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفى بِاللَّهِ شَهیداً بَیْنی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتاب (رعد ۴۳)

به اتفاق شیعه و سنی، تمام مفسرین بدون شک و شبهه می گویند «وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ» علی بن ابیطالب علیه السلام است. سول خدا و امیرالمومنین و نیز امام باقر و امام صادق و موسی بن جعفر علیهم السلام و همچنین ابن عباس و سعیدبن جبیر و ابی مریم و سلمان فارسی و ابی سعید الخدری و اسماعیل السدی و عبدالله بن عطاء، همگی روایت نموده اند که مراد از مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْکِتَاب علی بن ابی طالب علیه السلام می باشد (شواهد التنزل؛ ج۱، ص ۴۰۰ و ۴۰۱ و زادالمسیر، ج۴، ص ۲۵۲ و المیزان، ج۱۰، ص ۳۹۰).

برای گواهی دادن دو شاهد می خواهند، خدا می گوید یک شاهد بر رسالت من هستم و یک شاهد بر رسالت علی است. می پرسند «عِلْمُ الْکِتابِ» چیست؟ می گویند: علم اسم اعظم حق است.

در سوره نمل می خوانیم جناب سلیمان نبی وقتی اراده می کند تخت بلقیس را نزد خود حاضر کند، عده ای از اجنه به او می گویند تخت بلقیس را نزد تو حاضر می کنیم قبل از آنکه از جای خود برخیزی. (قرآن در اینجا می گوید: گفت کسی که علم بعضی از کتاب را داشت.) سلیمان می گوید: نه، من تخت بلقیس را نزد تو حاضر می کنم قبل از آنکه تو مژه بر هم بزنی. روایات می گوید ۳۰۰۰ کیلومتر راه بوده است! سلیمان نبی گفت: بیا! و تخت بلقیس قبل از اینکه مژه ای بر هم بزند در آنجا حاضر شد.

سلیمان نبی از ۷۳ اسم اعظم، ۱ اسم را بلد بود. علی بن ابیطالب علیه السلام صاحب ۷۲ اسم اعظم حق است.

– پاسخ تمام مجهولات نزد مولاست: فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون (النحل ۴۳)

– همه نادانسته ها را می داند؛ علّم الانسان ما لم یعلم (علق ۵)

– حقیقت تمام عالم نزد مولاست بلکه حقیقت خود مولاست؛ و کل شیء احصیناه فی امام مبین (یاسین ۱۲)

– قبله فرشتگان است و تمام ملائکه الله بر مولا سجده می کنند؛ وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِکَهِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِیسَ أَبَى وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الکافرین (بقره ۳۴)

– تمام ملائکه الله فرمانبردار مولا هستند؛ تنزل الملایکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر (قدر ۴)

– هیچ آلودگی ندارد؛ انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت (احزاب ۳۳)

– تمام کمالات را دارد؛ و یطهرکم تطهیرا (چه اینکه تا علم و سایر کمالات نباشد از جهل و… تطهیر نمی شود)

– واجب الاطاعه است؛ یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولوالامر منکم (النساء ۵۹)

– مردی از جنس پیامبر اکرم؛ «لایودّنی عنک الا أنت أو رجل منک» یعنی تنها یا خودت باید ابلاغ کنی یا مردی که از تو است. و متواتر یا نزدیک به متواتر است که «رجل منک» امیرالمومنین بود، فلذا فرمود: «و علیّ منّی و لایودّی عنّی الاّ علیّ»؛ علی از من است و أداء نمی کند ابلاغ را کسی از طرف من جز علی علیه السلام (مسند احمد، ج۱، ص ۱۵۱ و مستدرک حاکم، ج۳، ص ۵۱)

– هادی است؛ انما انت منذر و لکل قوم هاد (الرعد ۷)

– متصف به یقین و صبر؛ وَ جَعَلْنَا مِنهُمْ أَئمَّهً یهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبرُواْ وَ کَانُواْ بِایَاتِنَا یُوقِنُونَ (انبیاء ۷۳)

– ولی الله اولویت اول زندگی و همه کس و همه چیز ما است: النبیّ اولی بالمومنین من انفسهم (احزاب ۶)؛ فلذا بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی وَ نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ مَالِی؛ مولا اولی است در همه چیز یعنی باید همواره و به هر شکل او را مطرح نمود.

– هیچ چیزی بدون مولا اثر ندارد؛ و جعلناهم ائمه یهدون بامرنا (چه اینکه إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیئًا أَنْ یقُولَ لَهُ کُنْ فَیکُونُ (یس ۸۲)؛ یعنی ایجاد و اثر گذاری مساله ای است، مربوط به امر و امر دست امام است؛ اولواالامر. ولایت مقام تشریفاتی و تشریعی و قراردادی نیست، بلکه ولایت مقامی تکوینی و مقام کن فیکون است. آنچه او بخواهد و اذن بدهد می شود و آنچه نخواهد و اذن ندهد نمی شود حالا چه در مورد خودش باشد یا دیگری؛ یعنی مثلا، این گونه نیست که آب به تنهائی سیراب بکند و غذا به تنهائی سیر، بلکه آب باذن امام سیراب می کند و غذا به باذن امام سیر می کند. باذن امام می بینی، می شنوی، می فهمی و هکذا. اصلا به برکت وجود اوست که هستیم. امام بر گردن ما حق حیات دارد به واقع نه به تعارف؛ لولاک لما خلقت الافلاک و لولا علی لما خلقتک و لولاک لما خلقت علی و لولا فاطمه لما خلقتکما (مستدرک سفینه البحار: ۳ / ۳۳۴)

– نبأ عظیم است؛ عم یتسائلون عن النباء العظیم الذی هم فیه مختلفون کلا سیعلمون (نباء ۱-۳)؛ یقول علی علیه السلام ما لله آیه اکبر منّی (بصائر الدرجات ص ۷۶)

– فصل دین است؛ یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته (مایده ۶۷)؛ همه دین جنس است و امامت فصل دین است، همه بدن است و امام روح است.

– حرف اول و آخر پیامبر خداست؛ چه اینکه در آغاز رسالت بنا بر آیه وَاَنْذِرْ عَشیرَتَکَ الاَقرَبینَ (شعراء ۲۱۴) ولایت را مطرح کرد و در حجه الوداع نیز ولایت را مطرح کرد.

– اتمام و اکمال دین است؛ الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی(مائده ۳)

– رضای خداست؛ و رضیت لکم الاسلام دینا (مائده ۳)

– وجه الله است؛ فاینما تولوا فثم وجه الله (بقره ۱۱۵)؛ هر کسی را با صورتش می شناسند؛ به علی شناختم من به خدا قسم خدا را. وجه الله مقامی که سرتاسر آفرینش را پر کرده است؛ این رسول خداست که فرمود: در شب معراج هیچ چیز در زمین و آسمان ندیدم الا این که بر آن نوشته بود: علی)

– عشق به مولا قیمتی ترین امر در هر دو دنیا است؛ قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی(شوری ۲۳)؛ چه اینکه مزد پیامبر اکرم باید بهترین باشد.

– و انک لعلی خلق عظیم است (قلم ۲۹)

– رحمه للعالمین است (انبیاء ۱۰۷)

– اشداء علی الکفار رحماء بینهم است(فتح ۲۹)

– توسل به آنان آمرزش الهی را به همراه دارد؛ فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ(بقره ۳۷)

– مفتاح الغیب است و عالم به همه جزییات عالم؛ وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لاَ یَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَهٍ إِلاَّ یَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّهٍ فِی ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ یَابِسٍ إِلاَّ فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ(انعام ۵۹)

– نعمتی است که در مورد آن بازخواست می شوید؛ ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم(التکاثر ۸)

– کوثر است؛ انا اعطیناک الکوثر(کوثر ۱)

-هر که با او در افتاد ور افتاد؛ ان شانئک هو الابتر(کوثر ۳)

– هل یستوی الذین یعلمون و لایعلمون

– افمن کان مومنا کان فاسقا لایستوون

– موضوع قسم الهی؛ خداوند حتی به اسب ولی، جرقه ی سمِ اسبِ ولی هم قسم می خورد؛ والعادیات ضبحا فالموریات قدحا(العادیات ۱-۲)؛ قسم به نفس نفس زدن های اسبان و قسم به جرقه سم اسبانشان.

– لیله القدر است (قدر ۱)

– عصاره خلقت است؛ و العصر (العصر ۱)

– شفیع روز جزا است؛ وَ لَسَوْفَ یُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى‏(الضحی ۵)

– مجرای فیض نظام هستی است؛ ومن اللیل فتهجد به نافله لک عسى أن یبعثک ربک مقاما محمودا (چه این که حمد در برابر نعمت است)

-موجودی بسیار با عظمت است؛ و فدیناه بذبح عظیم

-عروه الوثقی است؛ لا إِکراهَ فِی الدّینِ قَد تَبَیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیِّ فَمَن یَکفُر بِالطّاغوتِ وَیُؤمِن بِاللَّهِ فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَهِ الوُثقى لا انفِصامَ لَها وَاللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ(بقره ۲۵۶)

-حبل الله است؛ و اعتصموا بحبل اللّه جمیعا و لا تفرّقوا(آل عمران ۱۰۳)؛ اعتصام یعنی پیچاندن و تاب دادن طناب به دور دست؛ یعنی مرکز انحصاری تجمع و وحدت ولی الله است و از همین رو است که امام در صبح جمعه ظهور خواهد کرد.

-نماز است؛ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نُودِی لِلصَّلَاهِ مِن یَوْمِ الْجُمُعَهِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِکْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَیْعَ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ.(جمعه ۹) بنا بر روایات منظور از صلوه حضرت امیر است. امیرالمومنین سلام الله علیه فرمودند أنَا صَلَاهُ الْمُؤْمِنِ،أنَا حَیَّ عَلَى الصَّلَاهِ، أنَا حَیَّ عَلَى الْفَلَاحِ، أنَا حَیَّ عَلَىخَیْرِ الْعَمَل (أنوار الهدایه، ص ۱۷۵)

– وسیله (سبب-واسطه) است؛ یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیله و جاهدوا فی سبیله لعلّکم تفلحون (مائده ۳۵)

– مستجاب الدعوه است؛ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا

-عاشق شهادت؛ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا؛ منهم من قضی نحبه حمزه سیدالشهداء است و من ینتظر مولا علی علیه السلام است.
بعضی از آن مؤمنان بزرگ مردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بستند کاملاً وفا کردند، بعضی از آنها بر آن عهد ایستادگی کردند و شهید شدند و برخی به انتظار شهادت مقاومت کرده و عهد آنها تغییر نکرد(احزاب ۲۳)

-نفس مطمئنه است؛ یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی(فجر ۲۷)

-نفس و جان پیامبر اکرم؛ فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبِینَ» (آل عمران-۶۱)

-جنب الله است؛ أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتى‏ عَلى‏ ما فَرَّطْتُ فی‏ جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ کُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرین‏- زمر ۵۶(هر چیزی که پهلو و نزد خداست در بیش از ده حدیث آمده که کوتاهى در جنب اللَّه، حمایت نکردن از امیر المؤمنین علیه السلام است کنز الفوائد: ۲۷۲)

-دائم السلام از سوی خداوند؛ ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما(احزاب ۵۶)؛ چون یصلون فعل مضارع و دال بر استمرار است بلکه این صلوات به گونه است که از کم و کیف آن فقط خدا آگاه است؛ صلوه نامیه کثیره دائمه طیبه لا یُحیط بها الا انت و لا یَسَعُها الا علمُک و لا یُحصیها احد غیرُک

-مقبره او مبارک است؛  فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِی مِن شَاطِئِ الْوَادِی الْأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَهِ الْمُبَارَکَهِ مِنَ الشَّجَرَهِ أَن یَا مُوسَى إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ(قصص ۳۰)

رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ (آل عمران ۸)

-در راه خدا از سرزنش سرزنش کنندگان نمی هراسد؛َ فلَمَّا أَتَاهَا نُودِی مِن شَاطِئِ الْوَادِی الْأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَهِ الْمُبَارَکَهِ مِنَ الشَّجَرَهِ أَن یَا مُوسَى إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ (مائده ۵۴)

وَأَنَّ هَـذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَن سَبِیلِهِ ذَلِکُمْ وَصَّاکُم بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (انعام ۱۵۳)

-تجارت کننده با خدا با جان و مالش؛ إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّهَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاهِ وَالإِنجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ وَذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ (توبه ۱۱۱)

التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ

-کونوا مع الصادقین است.

-فضائل او غیر قابل شمارش است؛ و لَوْ أَنَّمَا فِى الْأَرْضِ مِن شَجَرَهٍ أَقْلاَمٌ وَالْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَهُ أَبْحُرٍ مَّا نَفِدَتْ کَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ (سوره لقمان آیه ۲۷)- منظور فضائل مولاست -(المناقب، خطیب خوارزمی، ص:۳۲،‌جامعه ی مدرسین و از سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی در  ینابیع الموده) حضرت محمد صلوات الله علیه می فرمایند: در شب معراج دیدم کاروانی از شتران در حرکتند سوال کردم؛ ای جبرئیل این قافله از چه زمانی در حرکت است؟ گفت: از وقتی یادم می آید این قافله در حرکت است و تا قیامت هم در حرکت خواهد بود. دیدم کتب فراوانی بر روی این شتران است، پرسیدم این چه کتبی است که بار این قافله است؟ گفت: یا رسول الله، کتبی است که در آن کتب فضائل و مناقب علی بن ابیطالب علیه السلام نوشته شده است.

 

 

منبع: ندای اصفهان

    اوقات شرعی

    امروز : جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳
    ۲۰ جمادى الاول ۱۴۴۶