«آیتالله بهجت » رحمت الله علیه
عالم ربانی فقید «آیتالله بهجت» نیز درمورد شب قدر فرمودهاند: بسیاری از بزرگان شبهای ماه رمضان را بیدار میماندند و نمیخوابیدند. هر چند از نظر ما تقریبا واضح است که شب بیست و سوم ماه رمضان شب قدر است، و اول ماه باید قدری دقت شود که اول ماه دقیقا تشخیص داده شود.
آیتالله بهجت قرآن سر گرفتن را مخصوص شب قدر نمیدانست و معتقد بود که ... ادامه
علامه طباطبایی رحمت الله علیه
مرحوم علامه طباطبایی(ره) که هم در معقول و هم در منقول مجتهد بودند زبانشان همیشه مشغول به ذکر بود؛ مگر اینکه مورد سؤال واقع شده و جواب میدادند. آنوقت ما چرا باید اینقدر حرف بزنیم؟! وقتی بنده میآمدم، یکی از رفقا گفت: آقا! راجع به غیبت و اهانت و تهمت یکقدری صحبت بکنید. من انتظار نداشتم امشب - که شب بیستویکم ماه رمضان است- این آقا به من بگوید: درباره غیبت و اهانت صحبت بکن.
تنها گریهکردن برای حضرت علی(ع) فایده ندارد، عمل علی(ع) را باید نصبالعین خودتان قرار دهید. در عیون اخبار الرضا(ع) میفرماید که عمل حضرت علی(ع) را باید سرلوحه زندگی خودتان قرار بدهید که چه فداکاریهایی کرد. حضرت میفرمایند: «انما هی نفسی اروضها بالتقوی لتأتی آمنهً یوم الخوفالاکبر، نهجالبلاغه/ نامه ۴۵»؛ من باید به قدر درازی قبرم برای خودم احراز بکنم.
یکی از شرایط توبه، اخلاص باطن و سریره است. باید خالصاً و مخلصاً بیایید وسط. از دیگر شرایط توبه، معرفت است، یعنی ببینم که پروردگار چقدر به من مهربان است. بدانم که چه پروردگاری دارم. توبه نصوح یعنی اینکه من با قصد و یقین و قاطعیت از معصیت صرفنظر بکنم و قصد برگشت به گناه نداشته باشم. حضرت فرمودند: چنین کسی نداریم که دوباره به گناه مبتلا نشود. انسان در معرض حوادث است، شاید دوباره گرفتار معصیت شود؛ ولی باید تصمیم قاطعانه در توبه بگیرد. وقتی توبهکننده تصمیم قاطع گرفت؛ پروردگار آن دو ملک مأمور ثبت اعمال انسان را احضار میفرماید و گناهان توبهکننده را از یاد ملکین میبرد. به اعضا و جوارح هم خطاب تکوینی میشود که حق ندارید علیه این بنده شهادت بدهید. به زمین هم خطاب میرسد که باید از شهادت علیه این بنده توبهکننده خودداری بکنی. خدای ما چنین خدایی است.
«آیتالله مجتهدی تهرانی»
«آیتالله مجتهدی تهرانی» از دیگر اساتید فقید اخلاق و عرفان تهران نیز در خصوص شب قدر، در شرح فراز «اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ فَضْلَ لَیلَةِ القَدْرِ» میگوید: در این بخش از دعا میخوانیم، ای خدا، برتری فضیلت شب قدر را روزیام کن! از این دعا برخی احتمال میدهند که شب بیست و هفتم ماه رمضان، شب قدر است. در روایات، راجع به شب قدر اختلافاتی وجود دارد. شیعه اعتقاد دارد که به احتمال قوی شب بیست و سوم، شب قدر است و اعمال بیست و سوم مهمتر از اعمال شب نوزدهم و بیست و یکم است. شبهای نوزدهم و بیست و یکم، یک غسل مستحبی دارند؛ اما شب بیست و سوم دو غسل دارد. خواندن سورههای «دخان»، «روم» و «عنکبوت» در شب بیست و سوم سفارش شده است.
برادران اهل تسنن به بیست و هفتم اعتقاد دارند و این شب را احیاء نگه میدارند و اعمال شب قدر را به جا میآورند. شیعه هم البته شب بیست و هفتم احیاء دارد؛ اما تنها در اول شب و البته برخی قایل به شب قدر بودن شب نیمه شعبان هستند. اندازهگیری برنامههای ما اعم از سلامتی، عمر طولانی، رفاه، بلا، گرفتاری و هر پیشامدی در شب قدر اتفاق میافتد. شبی که مورد اختلاف است و حتی برخی، عید فطر را برای آن قائلند. برخی اولیاء، تمام سال را احیاء میگرفتند تا آن شب قدر که معلوم نیست چه وقت است را درک کنند.
شب قدر بهترین ایام سال است. ملائکه به اذن خدا به روی زمین میآیند تا مقدرات ما را معلوم میکنند. ملائکه میآیند و دور دل ما میگردند؛ اما جای خالی نمیبینند که وارد شوند. فرودگاه دل ما برای فرود ملائکه خالی نیست.
«آیتالله حقشناس»
از اساتید فقید اخلاق تهران توصیههای جالبی پیرامون شب قدر و فضیلت اعمال ماه مبارک رمضان دارند. ایشان میگویند: در روایت وارد شده است که هر کس این دو شب (نوزدهم و بیست و یکم) احیاء را به مذاکره علم بگذراند؛ هر یک ساعت ثواب یک احیای تام و تمام را در بردارد. مذاکره علم همین است، همین «قالالصادق» و «قالالباقر»است. اگر بخواهید از امیرمومنان(ع) تبعیت بکنید؛ باید به این نکات توجه بفرمایید. امیرمومنان(ع) عرضه داشت: یا رسولالله! افضل اعمال در این ماه کدام است؟ حضرت فرمودند: «الورع عن محارم الله».
مقام ورع اقسامی دارد. یک قسم آن برگشتن از نادانی، فسق و عمل بد به عمل صالح است. اگر این مرحله ورع را به کار بستی؛ از امام علی(ع) پیروی کردهای و به مقام توبه نصوح دستیافتهای. فرمود: «حب علیٍ حسنة لاتضر معهاالسیئة» محبت علی(ع) حسنهای است که با بودن آن، گناه ضرر نمیرساند. یک کسی عبای امیرمومنان(ع) را بوسید. حضرت(علیه السلام) فرمودند: «این معنای محبت نیست». معنای محبت پیروی از امیرمومنان و مقام عترت(ع) است.
مرحله دوم ورع، پرهیز از مشتبهات است. مرحله سوم هم مقام متقین است که شخص حرف نمیزند، مبادا اگر تعریف کسی را بکند؛ یککسی بگوید: اینطور نیست (و غیبت پیش بیاید).خطاب آمد که ای خاتمالرسل! باید به توبهکنندگان سلام کنی! بهبه! بهبه! شخص اول امکان - اول ما خلقالله نوری- باید به استقبال توبهکنندگان برود و به آنها سلام بکند. (انعام/۵۴) حضرت ثامنالحجج(ع) وقتی از درون مسجد میگذشتند، یک نفرگفت: «استغفرالله». حضرت به مقام ولایتی به قلب او نگاه کرده و فرمودند: تو استغفارکننده نیستی، زیرا خیال بازگشت به همان معصیت را داری.
دو ملک الهی با هم سخن میگویند که ایکاش مردم خلق نمیشدند. حال که خلق شدهاند، بدانند برای چه خلق شدهاند. - شما را برای چه به دنیا آوردهاند؟- و حال که نمیدانند برای چه خلق شدهاند، به دانستههای خودشان عمل کنند. حال که عمل به دانستنیهایشان نمیکنند، از بدیهایی که کردهاند، توبه کنند. اول قدم، توبه است. «لاخیر فی نسک لاورع معه؛ عبادتی که پرهیز از گناه با آن نباشد، سودی ندارد.» (کافی/۱/۳۶) ورع یعنی اینکه دهان و زبانم را نگه دارم.